خدایا...پروردگارا...کمکم کن، کمکم کن که بتوانم پنچره ی دلم راروبه حقیقت بگشایم...
حتی اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست
می کنم هرشب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت ولی آهسته می گوییم خدایا بی اثر باشد
در برابر وحشی ترین تازیانه ها
سکوت مردانه و غرور آمیز مرد نباید بشکند
در برابر هیچ دردی
لب مرد به شکوه نباید آلوده گردد
من از نالیدن بیزارم
سنگین ترین دردها وخشن ترین ضربه های آفرینش
تنها می توانند مرا به سکوت وادارند
.نالیدن، زاریدن، گله کردن، شکایت کردن، بد است
ای سرنوشت! مرد نبردت منم؛ بیا!
زخمی دگر بزن که نیفتاده ام هنوز!
شادم از این شکنجه؛ مکن دریغ!
روح مرا در آتش بیداد خود بسوز!
پروردگارا
به من آرامش ده
تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم
دلیری ده
تا تغییر دهم آنچه را می توانم تغییر دهم
بینش ده تا تفاوت این دو را بدانم
مرا فهم ده
تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند